عــــــــــــــــــشق ممنـــــــــوع

سلام دوستان واقعا این زیبا ترین مطلبی بود که تو عمرم خوندم حتما تا اخرش بخونید  نظر هم یادتون نره

 

الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم
الو؟؟… خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم

الو … الو… سلام

کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟

مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟

پس چرا کسی جواب نمی ده؟

یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس. بله با کی کار داری کوچولو؟

خدا هست؟ باهاش قرار داشتم. قول داده امشب جوابمو بده.

بگو من می شنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم …

هر چی می خوای به من بگو قول می دم به خدا بگم .

صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟

فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی می تونه تو رو دوست نداشته باشه؟

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :

اصلا خدا باهام حرف نزنه گریه می کنما…

بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛

بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی می کند بگو…دیگر بغض امانش را بریده بود

بلند بلند گریه کرد وگفت:

خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم می خواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا…

چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟

آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه

فراموشت کنم؟

نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟

مثل خیلی ها که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.

مثل بقیه که بزرگن و فکر می کنن من الکی می گم با تو دوستم.

مگه ما باهم دوست نیستیم؟

پس چرا کسی حرفمو باور نمی کنه ؟

خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه این طوری نمی شه باهات حرف زد…

خدا پس از تمام شدن گریه های کودک گفت:

آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش می کنه…

کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب می کردند

تا تمام دنیا در دستشان جا می گرفت.

کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان می خواستند .دنیا برای تو کوچک است …

بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی…

کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت

 

[ دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:, ] [ 23:2 ] [ AMIN ]

خورشید که رفت بیا

چشم به راه آمدن توام،بیا، هر شب بیا

از ستاره ها نشان مرا بپرس

از مهتاب سراغ مرا بگیر

از سکوت کهکشان ها ، زمزمه ی مهرجوی مرا با خود بشنو!...

آن را که ما است،

آن را که دو نیمه را یک سیب کرده است،

آن که دو نیمه را یک خویش کرده است،

دریاب! 

[ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:اشعار عاشقی,عشق ممنوع,عاشق,دل شکسته, ] [ 16:37 ] [ AMIN ]

اگه چشمات پرسید بگو ندیدمش... اگه گوش هات پرسید بگو نشنیدمش... اگه دستت لرزید بگو مال سرماست... اما اگه دلت لرزید به خودت دروغ نگو دوستش داری!

 

نگار روزی دیگر فرا رسیده است.اگر چشم هایت گشوده شده اندو اگر می توانی صادقانه لبخند بزنی بدان که خداوند................... هنوز عاشق توست !!!!!!!!!!!!!!!

 

فکر بیدار ، فکری است که اصل و منشاء و رسالت خود را بشناسد . اگر انسان به خود ایمان داشته باشد هر غیر ممکن ، ممکن می شود . ما به این دنیا نیامده ایم تا یکدیگر را داوری کنیم ، بلکه وظیفه ی ما دوست داشتن و یاری رساندن ، به همدیگر است ما باید از گذشته درس عبرت بگیریم اما خود را زندانی آن نسازیم و با عشق و پشتکار دنیای بهتری بنا کنیم .

 

 

 همیشه به انتهای گریه که می رسم

صدای ساده فروغ از نهایت شب را می شنوم

صدای غروب غزلها

صدای بوق بوق نبودن تورا در تلفن

آرام تر که شدم شعری از دفاتر دریا را می خوانم

و به انعکاس صدایم در آیینه اتاق خیره می شوم

در برودت این همه حیرت کجا مانده یی آخر؟

 

 

از دشمنی تا دوستی یک لبخند از جدایی تا پیوند یک قدم .

از توقف تا پیشرفت یک حرکت از عداوت تا صمیمیت یک گذشت .

از شکست تا پیروزی یک شهامت از عقب گرد تا جهش یک جرات .

از نفرت تا علاقه یک محبت از خست تا سخاوت یک همت .

از صلح تا جنگ یک جرقه از آزادی تا زندان یک غفلت

 

آیینه پرسید که چرا دیر کرده است نکند دل دیگری او را سیر کرده است خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است تنها دقایقی چند تأخیر کرده است گفتم امروز هوا سرد بوده است شاید موعد قرار تغییر کرده است خندید به سادگیم آیینه و گفت احساس پاک تو را زنجیر کرده است گفتم از عشق من چنین سخن مگوی گفت خوابی سال‌ها دیر کرده است در آیینه به خود نگاه می‌کنم ـ آه! عشق تو عجیب مرا پیر کرده است راست گفت آیینه که منتظر نباش او برای همیشه دیر کرده است

 

 

 تکیه به شونه هام نکن... من از تو افتاده ترم.... ما که به هم نمیرسیم... بسه دیگه! بذار برم..... کی گفته بود به جرم عشق؟ یه عمری پرپرت کنم... یه گوشه ای کنج قفس... چادر غم سرت کنم.... من نه قلندر میشمو.... نه قهرمان قصه ها.... نه برده ء حلقه به گوش.... نه مثل اون فرشته ها... من عاشقم...همینو بس! غصه نداره...بی کسیم! قشنگیه قسمت ماست! که ما به هم نمیرسیم

 

 

 چارلی چاپلین به دخترش: تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدن عریانت را نشانش نده

 

در حقیقت این عمر نیست که می گذرد این ماییم که رهگذریم

 

زندگی یه درام خنده دار و شاید هم یک کمدی غم انگیز باشد

 

 

[ چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:اشعار عاشقی,عشق ممنوع,عاشق,دل شکسته,قطعات عاشقانه, ] [ 21:44 ] [ AMIN ]

یکنفر در هـمین نزدیکــی ها

چــيزی

به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است

خیالـــت راحت باشد

آرام چشمهایت را ببــند

یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است

یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا

تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد ...

----------------------------------------------------------------

واژه ها ..

قـَــد نمی دهند !!

ارتفاع دلـــــتنگی ام را...

من فقط ..

سایهء نبودن تو را ..

برسر شعـــــر ..

مستدام می کنم..!!
 

----------------------------------------------------------------

از تپــش هــای قلبم

خواستنت را کــه بگيــرم

می ايســـتد

----------------------------------------------------------------

 


از روزی که نامتـــ

ملکه ی ذهنمـــ شد،

احساســ می کنمــ جمجمه امـــ

با شکوه ترینـــ امپراتوری دنیاستـــ...

----------------------------------------------------------------


دلم تنگـ می شـود گاهـی

  برای  . ..

  یك « دوستت دارم »  سـاده !

دو « فنجـان قهــوه ی داغ »

----------------------------------------------------------------

 

اینــــجا تا پیراهنت راســـیاه نبینند

باور نمـــی کنند چیزی از دســــت داده باشـی ...

----------------------------------------------------------------

 

 

  امــروز 

آرام تـــریـن

لــــحظـﮧ ﮯ دلـگـیـــر کننــده ﮯ

نــاب ِ دنیــاســـــــت ..

----------------------------------------------------------------

رفتــه اي

و مــن هــر روز،

بــه مــوريــانــه هــايــي فکــر مــي کنــم

کــه آهستــه و آرام

گــوشه هــاي خيــال ام را مــي جــونــد!

به گــذشـتــه که بــرمــیـگـــردم....

از حـــــــال مــیــروم....!.!.!

----------------------------------------------------------------

حالــــا که رفتـــه ای

بهانه ی خوبی است

«شــب، سکـــوت، کــویر»

فقــط صدای این هــق هــق را

کم کنــــــید

 

 



 

[ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:اشعار عاشقی,عشق ممنوع,عاشق,دل شکسته, ] [ 22:33 ] [ AMIN ]

شـــايد ســرم را از تـــه تراشيـــدم

شـايد خـاطرات دسـتانت از

 ياد گيســـوانم بـــرود!

+_+_+_+_+

صبــ ـ ـ ـ ـر یکــــــ دروغ بزرگـــ است چون سالهاستـــ که با

غـــــوره ها کلنجار میـــــــــروم اما حلوا نمی شونــــد...

+_+_+_+_+

من به هیچ دردی نمی خـــــــــــورم

ایـــــــن درد ها هستنــــــــد

که چپ و راستـــــ به من می خورند...

+_+_+_+_+

ای بانو

بیـــا حواســـــ ــــــمان را پرت کنیم

مال هر کس دورتر افتاد عاشق تر است

اول خودم

حواسم را بده تا پرتـــ کنمـــ . . .

+_+_+_+_+

فرقی ندارد ...

شرق یا غرب ...

شمال یا جنوب ...

من تو را به هر جهت دوست دارم هنوز

+_+_+_+_+

بي ســــــــيگار كه كه مي شوم

اندكـــــــــــي

فقط اندكـــــــي پول خرج مي كــــــــنم و دوباره سيـــــــــگار دارم

امــــــــا

جواني ام

كــــــوه غرورم را خـــــــــرج كرده ام

هنــــــــــوز تو را نــــــدارم

+_+_+_+_+

این سیگارهای آخر شب ...

عجب بویِ تو میدهند

میگویند سرطان زاست

ولشان کن حتمــــا تــــو را نشنیده اند......

+_+_+_+_+

شال و کلاه می بافــــــــــــم

با خیالتـــــــ

تا در ســــرمای نبودنت یخ نبنــــــدم

+_+_+_+_+

سیبـــــــ همـــان است ...

امـــا ...

مـــن دیگـــر آدم نمیشومــــ

+_+_+_+_+

چـــــه به کش به کــــشی شـــــده

بی تـــــو بودن را درد می کشــــــــــــــــم

با درد فریاد می کشــــــــــــم...

فریـــاد از خشـــــم می کشـــــم

با خشــــم هم, مثل همیشـــــه

سیگــــــار های تلخـــــــــــ ـ ـ ـ را....

+_+_+_+_+

گفته بودم ميکشمت آخر ...

امروز دم غروب وقت اذان

دلم را با اشک آب دادم

رو به قبله خواباندمش

يک دو سه تمام شد ديگر بهانه ات را نمي گيرد..

+_+_+_+_+

آهسته و بی سرو صدا ...

تند تند و پر هیجان ...

هرجوری که دلت خواست

فدای سرت

دیگر چه فرقی می کند !؟؟

وقتی هزار بار بند خورده است ...

این چینی ی نازک تنهـــایی من

تو فقط بیــــا بانو .

+_+_+_+_+

لطفا به من عشق تعارف نکنيد

سيرم

از بس گول خورده ام

+_+_+_+_+

اینک اعتراف من

بی کـَس و کار شده ام ، اما هنــــــوز مثل تو ...

بی همه چیـــــــز نشده ام .

+_+_+_+_+

هـــــــی لعـــنتی

میخواهم توصیفـــــــ ات کنم...

خیاطــــ نبودی...

اما خوب وصلـــه های جور واجـــــور به من زدی

آشپـــــــــــز نبودی..

اما چه آش چــــــــربی برایم پختــــــــــی

کفــــــــاش نبودی....

اما چه به اندازه کفش رفتن ام را دوختـــــــی

ومــــــــــــن...

دیوانه نبودم....

اما چـــــه دیوانه وار دوست اتـــــ - ـ میدارم هنـــــــــــوز..

+_+_+_+_+

جوینده ، یابنده است ....

دروغی بیش نیست

همه جا را بدنبال نخودهای سیاهی که خواسته بودی ؛ گشته ام

پیدا نمی شوند.

+_+_+_+_+

حماقت يعنـــــــــي من ....

حماقت يعني من

چه ساده لوحانه

پايه شده بودم

براي خيال ات

كه تخت شود

تا با هر كه دلت خواست رويش هرزه گي را معنا كني

+_+_+_+_+

کمر بسته ام به خودکشی ...

بیخیـــال هم نمی شوم ...

هم دست اند با من ؛

این سیگارهای تلخ و آن خاطـرات

+_+_+_+_+

هــرچــه من "دل" مــــی دادم...

تـــو "دل" مـــی بریدی

"دل ها" خوب بــُر خورده بود اگر...

زیر و رو نمــــی کشیدی ...

+_+_+_+_+

در این ما رمضــــــــــــان بی تــ ـ ـو

هــر بار روزه مـــرا می برد....

دست به دعــــا می شـــوم

کاش یکبــــــــار هم...

تــــو را بیاورد..

+_+_+_+_+

شك ندارم

سفره ي دلم را كه وا كنم

همه سير ميشوند

+_+_+_+_+

دلــــــم ســــیــــــب مـــــــــــــــی خــــــــــواهــد

نمـــــــــ خــــواهــــی آدم شــــوی ؟؟؟

+_+_+_+_+

شیــــرین ام ...

تیشه را برداشته ام ؛

تو فقط بگــو کدام ریشه ام !؟؟

+_+_+_+_+

تمام عكاس خانه هاي اين شهر را

به دنبال يك عكس رنگي

شايد هم تمام رخ از عشق گشت ام

فتوشاپ بيداد ميكند اين روزها

+_+_+_+_+

لطفا وجب بگیرید ...

دیگر قورباغه های عالم هم نفس کم آورده اند

برای خواندن "ابوعطا"

آب از سر من ؛

خیــــلی وقت است که گذشته .

+_+_+_+_+

من که شـــــاعر نبودم ...

کلمات و واژه هایم کنار هم قرار نمی گرفتند ؛.

همگی با هم غـریبه بودند .

حالا دیگــــر خوب از تو یاد گرفته اند

با هر غريبه اي خوابيدن را

+_+_+_+_+

شیرین نمیشود ...

طعم تلخ دروغ هایی که به خوردم داده ای

کار از حلوا حلوا کردن گذشته ست

+_+_+_+_+

سیب را برای خودت نگه دار

دیگر حـــوایت به سرم نمی زند

اینروزها ...

هلو های پوست کنده بیــــداد میکنند

+_+_+_+_+

نانوا هم جوش شیرین می زند

بیچاره

فرهاد . . . !

+_+_+_+_+

آنقدر تمام عشق و احساس هایم را...

برایت پخته و گرم کرده بودم

که می ترسیدی لب بزنی

مبادا دهان ات بسوزد

اینقدر از عشق من لب نزدی

تا از دهان افتاد...

+_+_+_+_+

قسم می خورم ....

دیگر حتی نامت را در اشعارم نخواهی دید ...

روی جلد دفتر شعرم بزرگ نوشته است :

" لعنت خـــــــدا بر پدر و مادر کسی که در این مکان آشغــال بریزد. "

+_+_+_+_+


ادم فمهمیــــــده ای بود

خوبــــــــ میدانســـت

کجاهـــا خودش را به نفهمی بزنـــــد

+_+_+_+_+

از چه بنویسم؟

از آرزوهایی که نشکفته خزان زده شده اند؟

یا از تمام احساساتم

که زیر پاشنه های هوس تو...

تکه تکه شد؟؟

+_+_+_+_+

تــــا آخـــر دنیا همــــینه

اون یـــه دونه یوســــفی هم که برگشت به کنعان اش

استثنا بود...

تو غــــمت را بـــــــخور..

+_+_+_+_+

این روزها خودم ....

اینقــــدر سیگار برای دود کردن دارم

تو دیگر کبریت برای آتش زدن روح و روان ام نکش( لعـنتی ).....

+_+_+_+_+

برایم نامه نوشته بود :

" چقدر خوبه ، کسی هست . . .

که وقتی بهش فکر می کنی !

اونقدر گرم میشی ، که یادت میره

اتـــــاقت چقدر سرده ..! "

ای لعنت بر این یارانه ها....

که همه از ترس قبض های آخر ماه ...

از سر ماه عاشق شده اند...

+_+_+_+_+

باور نکنید .........

اینها همه شایعه است ....

که اعتیاد در جامعه رو به گسترش است .

امروزه همه ورزشکار حرفه ای شده اند....

در رشتۀ ......

" مـــوش دوانی "

+_+_+_+_+

بـــــاز ...

همه جــــــــا باران می بارد

بــــــاز...

چشمــــــان خیسم را

به کــــدام بند بیاویزم؟...

 

 

[ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:اشعار عاشقی,عشق ممنوع,عاشق,دل شکسته,دل نوشته , ] [ 22:11 ] [ AMIN ]

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
 

[ دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:اشعار عاشقی,عشق ممنوع,عاشق,دل شکسته, ] [ 17:50 ] [ AMIN ]

bleeding black rose

دوست کسی است که من با او میتوانم صمیمی باشم و جلوی او با صدای بلند فکر کنم.

bleeding black rose

رفاقت به معنی حضور در کنار فردی دیگر نیست بلکه به معنی حضور در درون اوست

bleeding black rose
قبل از اینکه اخم کنی، کاملا مطمئن شو که هیچ سوژه ای برای لبخند زدن وجود ندارد

bleeding black rose
هرگز برای عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند
bleeding black rose
یگانه خواهی شد.... و دنیا را در آغوش خواهی گرفت تنها اگر موضوعات گذشته را فراموش کنی و از نو شروع کنی ! فرشته ی کوچک ... میلاد دوباره ات مبارک
bleeding black rose
خوشبختی بر سه ستون استوار است: فراموش کردن گذشته، غنیمت شمردن حال و امیدوار بودن به آینده
bleeding black rose
خداوند اغلب اوقات به دیدن ما می آید ولی اکثر مواقع ما خانه نیستیم
bleeding black rose
برای آنکس که تو را در آئینه می بیند جوابی مناسبی داشته باش
bleeding black rose
برگ در هنگام زوال می افتدمیوه در هنگام کمال می افتدبنگر که چگونه می افتی چون برگی زردو یا سیبی سرخ
bleeding black rose
آنچه که هستی هدیه خداوند به توست و آنچه که می شوی ، هدیه تو به خداوند. پس بی نظیر باش..
کسی که در زندگی چرایی داشته باشد با هر چگونه ای خواهد ساخت ! (viktor francle)

bleeding black rose

به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ، به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته
bleeding black rose
باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است
bleeding black rose

عشق، افسر زندگی و سعادت جاودانی است. (گوته

مایوس نباش زیرا ممکن است آخرین کلیدی که در جیب داری،در را باز کند.
چیزی را که می خواهید با تهدید به دست بیاورید با تبسم زودتر به آن میرسید.

bleeding black rose
به هر کاری که اراده کنیم،توانا هستیم،اگرآنگونه که سزاوار است،پیگیر آن باشیم
bleeding black rose
سلام تنها هدیه ای است که هزینه نداره
bleeding black rose
در هر ملت چراغی است که به عموم افراد نور می دهد و آن معلم است
از دست دادن امیدی پوچ و آرزویی محال خود موفقیت و پیشرفت بزرگی است

bleeding black rose
گاه یک لبخند، یک جمله کوتاه، یک خط و یا یک نگاه می تواند بهترین هدیه باشد
bleeding black rose
سرنوشت سه دفعه بهت دروغ میگه؟ اولین بار وقتی به دنیات میاره دومین بار وقتی عاشقت میکنه سومین بار هم زندگی رو ازت میگیره تا بفهمی همش خواب بود و بس
bleeding black rose
آدم‌ها مثل یه کتاب میمونن که تا وقتی تموم نشدن، برای دیگران با ارزش هستند، پس مواظب باش که خودت رو تند تند برای دیگران ورق
bleeding black rose
عشق مانند جنگ است......آسان شروع می شود.......سخت پایان می یابد.........و فراموش کردنش محال است.
bleeding black rose
فاصله تابش خود را بر دیگران تنظیم کن خداوند خورشید را در جایی نهاد که گرم کند ولی نسوزاند
bleeding black rose
هیچ گاه چشمانت را برای کسی که مفهموم نگاهت را نمی فهمد گریان نکن
bleeding black rose
همیشه سقوط آدم از وقتی شروع می شود که فکر می کند دارد پرواز می کند
bleeding black rose
چرا ما تنها زمانی به خدا رو می کنیم که بخواهیم از غیر ممکن ،ممکن بسازیم؟
bleeding black rose
زیبایی زندگی در آنچه بدست آوردیم نیست...زیبایی زندگی به راهیست که رفته ایم. 2- ما در هیچ سرزمینی زندگی نمی کنیم، ما حتی بر کر? زمین هم زندگی نمی کنیم، منزل حقیقی ما قلب کسانی است که دوستشان داریم
bleeding black rose

ما همیشه صداهای بلند را میشنویم، پررنگ ها را میبینیم، سخت ها را میخواهیم. غافل ازینکه خوبها آسان میآیند، بی رنگ می مانند و بی صدا می روند
bleeding black rose
دوست کسی است که من با او میتوانم صمیمی باشم و جلوی او با صدای بلند فکر کنم. امرسون
bleeding black rose
تقدیر چیزی جز علل دانسته نشده نیست
bleeding black rose
عشق رو میشه تو دستای خسته پدر دید .... و توی نگاه نگران مادر ... نه تو دستای منتظر یه غریبه

bleeding black rose

همیشه وقتی داری گریه میکنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره ولی اونی که بات گریه میکنه عاشقته

bleeding black rose
هرگاه احساس کردی که گناه کسی آنقدر بزرگ است که نمی توانی او را ببخشی بدان که اشکال در کوچکی قلب توست نه در بزرگی گناه
 

bleeding black rose

مانند پرنده ای باش که روی شاخه سست وضعیف لحظه ای می نشیند
و آواز می خواند
و احساس سرما می کند شاخه می لرزد
به آواز خواندن خود ادامه می دهد ولی با این حال
زیرا مطمئن است
که بال و پر دارد

http://images.weddingclipart.com/images/1/1222727556554_393/img_large_watermarked.jpg

 

[ جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:اشعار عاشقی,عشق ممنوع,عاشق,دل شکسته,جملات زیبا, ] [ 21:19 ] [ AMIN ]

می دانی..؟ آدم های ِ ساده.. ساده هم عاشق می شوند.. ساده صبوری می کنند.. ساده عشق می وَرزَند.. ساده می مانند.. اما سَخت دِل می کنند.. آن وقت که دل ِ می کنند.. جان می دَهند
 

[ جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:اشعار عاشقی,عشق ممنوع,عاشق,دل شکسته, ] [ 20:22 ] [ AMIN ]

رفت…! تو نه! عمرم را میگویم…رفت…! تو نه، روزهای خوش زندگی ام را میگویم…!

کاش برگردد…باور کن منظورم “تویی  

[ پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:اشعار عاشقی,عشق ممنوع,عاشق,دل شکسته, ] [ 23:6 ] [ AMIN ]

یک روز گرم تابستان ، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را در آورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت.

مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت میبرد.

مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی پسرش شنا می کرد.

مادر وحشتزده به سمت دریاچه دوید و با فریادش پسرش را صدا زد .

پسرش سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود.

تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد، مادر از راه رسید و

از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت.

تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر...

آنقدر زیاد بود که نمی گذاشت پسر در کام تمساح رها شود.

كشاورزي که در حال عبور از آن حوالی بود ، صدای فریاد مادر را شنید،

به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد.

پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی پیدا کند.

پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای مادرش مانده بود.

خبرنگاری که با کودک مصاحبه می کرد از او خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد

پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخمها را نشان داد ،سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت ،

این زخمها را دوست دارم ، اینها خراشهای عشق مادرم هستن
 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد
درباره وبلاگ

سلام دوستان من امین هستم 18 ساله از کرج امیدوارم از وبلاگ خودتون خوشتون بیاد نظر یادتون نره
آرشیو مطالب
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 106
بازدید کل : 43251
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 50
تعداد آنلاین : 1


فال حافظ